

  
نميدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نميخواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت
ولي بسيار مشتاقم كه از خاك گلويم سوتكي سازد
گلويم سوتكي باشد بدست طفلكي گستاخ و بازيگوش
و او يكريز و پي در پي
دم گرم خودش را در گلويم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدینسان بشکند دائم سکوت مرگبارم را...
(دکتر شریعتی)
  

  

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند...
طلب عشق زهر بي سروپايي نكنيم...!

  

از آنسوي مرگ بازميگردم، با سبدي از خوابهاي سيب آلود
آمده ام به كنار نهر لحظه هاي آبي رنگ، تا بشويم اين سيبهاي خواب آلود...
نظرات شما عزیزان:
|